دفتر کار روان شناسی زهرااردمه



درپرسش خداکیه؟        یک موجود هست آدمم نیست

نظرت درمورد خوب وبدچیه؟ آدم بد دروغ میگه کارزشت انجام میده آدمای خوب کار خوب انجام میدن و دروغ نمیگن 

درمورد زشتی و زیبایی ؟کسانی که زشتن دستاشونو نمیشورن کسانی که زیبا هستند میرن حمام و دستو صورتشان را می شورن


دیدکاه یونگ در مورد روانشناسی دین 

دین موضوعی بود یونگ به آن خیلی علاقه داشت چون دین یکی از دیرینه ترین و عام ترین جلوه های ذهن آدمی هست هر روانشناسی که به ساختار روانی شخصیت انسان می پردازد نمی تواند این نکته رو نادیده بگیرد که دین نه تنها پدیده ای اجتماعی و تاریخی است بلکهذدرمورد توجه شخصی جمع کثیری از افراد نیز هست .دین یونگ رااز عوامل مثبلت و دارای ارزشروانی می شمرد .نیز ان را توهمی می داند که آدمی را در حالت روانی کودکانه نگه میدارد . دین به آدن ارمش و نیرو می دهد تا هیولای هستی به او غالب نگرددد . ماد دینی به لحاظ روانی حقیقت دارد زیرا باعث شده بشر از مرحله غریزی ناهشیار فراتر رود وبه بلند ترین قله های اخلاقی و فرهنگی دست یابد 

 

 

منبع . کتاب دیوید وولف


نظر فروید درو مورد روانشناسی دین:::

در بررسی نظر فروید درباره دین متوجه میشویم که او آشکارا روان‌شناسى دین را بر واکنش‌هاى مردانه متمرکز مى‌کند؛ به اعتقاد فروید، تنها رابطه دوگانه جنس مذکر با پدر در دوران کودکى فرد و نژاد او، محور دین را تشکیل مى‌دهد. حتى همه مطالعات موردى فروید به غیر از یک مورد از جنس مذکر بودند. او جز مقاله‌اى کوتاه درباره پیوستگى نیایش الهه دایانابا نیایش حضرت مریم و اشاره‌هاى دیگر به الهه‌هاى مادر، چیز دیگرى درباره جنس مؤنث ارائه نکرده است. البته از گفتار فروید برمى‌آید که او به اصل چندعاملى بودن دین متعهد بوده و امرى پیچیده مانند دین را به یک عامل نسبت نمى‌داده است. به باور فروید وظیفه روان‌تحلیل‌گرى تنها آن است که بر یک علت خاص پافشارى مى‌کند. در واقع، او با این بیان منکر مى‌شود که چنین علت خاصى تنها علت یا حتى مهم‌ترین علت در میان علت‌ها باشد. 

فروید و روانشناسی دین

فروید ، خود را یهودى رها شده، شکاک و کاملاً بى‌دین مى‌دانست. او بى‌دینى معمولى نبود، بلکه از دین یا دست‌کم از باورهاى کاتولیک‌ها در فرایبرگ و وینتنفر داشت. او در پاسخ نامه رنه لافورگ که از او خواسته بود به دلیل هجوم نازى‌ها فرار کند، نوشت: دشمن واقعى، نازى‌ها نیستند، بلکه دشمن واقعى دین و کلیساى کاتولیک است

مى‌توان گفت فروید نه‌تنها از سنت کاتولیک نفرت داشت، بلکه از اعمال دینى یهود نیز متنفّر بود. فروید با بى‌رغبتى، دعاهاى عبرى مراسم ازدواجش را فرا گرفت و پس از ازدواج نیز، با سنگدلى تمام، همسرش را از آموزه‌هاى یهودى باز داشت. فرزندانش نیز مجبور بودند به دور از هر گونه آموزش‌هاى تکالیف دین یهود، پرورش یابند؛ زیرا او تمامى شعائر دینى را از خانواده‌اش دور مى‌داشت.

وى دین را امورى روانى مى‌دانست که به خارج فرافکنى مى‌شود و حتى اسطوره‌هاى بهشت و هبوط انسان، خدا، خیر و شر و جاودانگى و غیره را به همین صورت تبیین مى‌کرد.

فروید یک نگرش خوبی به دین ندارد یک یهودی بی خدا بود دوتن از همکارانش تلاش کردند که اورا یک مرد مذهبی و مسیحی بیابند بی فایده بود و خود سرسختانه بود که وی یک یهودی دیر باور و منکر خداست و عمیقا غیر مذهبی هست جونز می گوید که فروید از هر مراسمی به ویژه مرسم مذهبی بیزار بود 

 منبع :کتاب دیوید وولف صفحه ۳۹۵»


دین و مغز 

هررویکردی به دین از منظر زیست شناسی پرسش هایی را درباره هم بسته های بنیادین کالبدی و فیزیولوژیکی دین بر می انگیزد در سطح نظری داکوئیلی و همکارانش (داکوئیلی ۱۹۷۸داکوئیلی لافلین ومک منس ۱۹۷۹داکوئیلی و نیو برگ ۱۹۹۹ چارچوب عصب زیست شناختی پیچیده ای برای فهم دین مطرح می کند نظریه های انها گر چه بس فراتر از آن چیزی است که ما اینک در نظر دارییم نوعی مدل عصب فیزیولوژیکی کل نگر برای ایجاد حالات عرفانی آیین های مذهبی تجربه های دم مرگ و فرهنگ و خود هشیاری محبوب می شود (داکوئیلی و نیو برگ ۱۹۹۹ص۴۷)این رویکرد وقتی به کار تبیین رفتار عقیده و تجربه دینی یادر واقع هر شکلی از کنش آدمی می پردازد هیچ حدو مرزی ندارد این طرح نظری تاکنون چندان پژوهش قابل اتکایی به دست نداده است بااین حال برخی از نقاط قوت آن را در ابن جا بر می شمرییم 

صرع بیماری مقدس:

هرچند پزشک یونان باستان نوشته است که صرع از نظر او(به هیچ روی آسمانی  تر و مقدس تر از سایر تر از سایر یماری هانیست ( بقراط ۱۹۵۲ص۱۵۴) پیوند این مرض با دین در عصر او مطرح بود و هنوز هم هست . البته امروز هیچ کس بر آن نیست که صرع از امور مذهبی نشأت می گیرد لیکن باز هم چنین تلقی می شود که صرع با بیان مذهبی رابطه ای وسیعی دارد پذیرش رسمی چنین احتمالی در عالم پزشکی نخستین بار در قرن نوزدهم روی داد (دیو هرست وبیرد ۱۹۷۰ )یکی از متون ارجمند روانپزشکی در اوایل بیستم دین مرزی مرضی» را از ویژگی های مهم صرع می داند (کرافت رابینگ ۱۹۰۴٬ص۴۷۴این نکته با کیفیتی بهتر در آثار روانپزشکانه دیگر هم مطرح شد (استراوس۱۹۵۹)وایت و وات( ۱۹۸۱) با اذعان به این که پیوند دین و صرع در مجموع بسیار ضعیف است بر آن شدند که رابطه ای ویژه تری میا دین و صرع لوب گیجگاهی وجود دلرد . نظری که اکنون رایج است . گرچه پذیرش آن نیاز به به تأمل بیشتری دارد اوگاتاومیاکاوا(۱۹۹۸) درنمونه ای شامل ۲۳۴ بیمار مبتلا به صرع لوب گیجگاهی و دستگاه کناری ا بررسی می کند و فقط سه مورد یا ۱/۳‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌درصد گزارش کردند که حمله های صرع در آنها با محتوای مذهبی همراه بوده است بنابراین پیوند صرع و دین اگر چه وقتی روی دهد سیار در خود توجه است در عمل از دور از واقع به نظر می رسد با این حال انتظار وجود چنین رابطه ای موجب پژوهش های بسیار مهمی شده است آمار هایی مذکور تاامری معلوم می دارند که چرا در این کاراز نمونه های بسیار کوچک بهره می گیرند 

منبع :::کتاب برنارد اسپیلکا 


ازدواج با خویشاوندان و احتمالات دیگر 

برای اینکه مشکلات انزوای نسبی در تولید مثل و پیامد های ژنتیک ان بهتر شود مشکلات آمیش هارا یکی از فرقه های دیگر مسیحی شدیدا ملتزم به کناب مقدس هستند به اختصار شرح می دهییم گزارش های خاکی از میزان بیش از حد بیماری هموفیلی .فنیل کتونوری دونوع کوتلگی و یکی از انواع کم خونی پر میان آمیش هاست چون سرطان هم با نقایص کروموزومی و ژنی در سلول ها ازتباط دارد تلاش هایی صورت گزفته تامعلوم شود که شکل سرطان هر کس ممکن است به آن مبتلا شود آیا در گروه های مذهبی فرق دارد شواهد حاکی از این است که در مورد برخی از سرطان ها تفاوت هایی میان یهودیان و غیر یهودیان دیده می شود از این لحاظ گاهی نیست ویهودیان بیشتر و گاهی کمتر است (شیلو و سلاوان ) ۱۹۷۳گر چه تاریخ جداسازی گزوهی در پیدایش و گسترش بیماری های ارثی فیل بوده است فروپاشی مرزها میان گروه ها نیز ممکن است به شیوع جهش های ناخوشایند در منبعی بزرگتر منجر شود اما زندگی میکنیم که امیدوارییم پیشرفت در علم ژنتیک سرانجام از عهده ی حل این مشکلات برآید و آنها را رفع کرد

منبع :::کناب برنارد اسپیلکا


مصطفی ملکیان کتاب روان شناسی دین را پیوند دهنده دانش های روان شناختی ودانش های دین پژوهانه دانست و گفت مجموعه دانش هایی که درباره دین پژوهش می پزدازند دو دسته اند ::

یک دسته دین پژوهانی که باحقیقت و کذب ادیان کاری ندارند و دین را به عنوان پدیده درنظر میگیرن ودسته دیگر دین پژوهانی که مقصدشان مشخص کردن حق و باطل یودن یک دین خاص است زوانشناسی دین با روانشناسی دینی متفاوت است، روانشناسی دین یک شاخه از علوم دینی است که در آن گفته می شود دین درباری روان آدمی چه می گوید ملکیان از کتاب روانشناسی دین به عنوان کتاب جامع درحوزه روانشناسی دین یادکرد و گفت :روانشناسی به حق و باطل بودن ادیان کار ندارد 

و فلسفه دین و الهیات هست که به صدق و کذب یک دین می پردازد و از این منظر روان شناسی دین شاخه ای از شاخه های دین پژوهشی است اما جزو شاخه های روانشناسی نیز محسوب می شود .

هم چنین حسن هاشمی میناباد در سخنانی درباره تزجمه محمد دهقانیداز روانشناسی دین گفت:که کتاب روان شناسی دین ترجمه کامل از اثر مؤلف است و می تواند به عنوان یک معیار علمی و ملموس و نظام مند محسوب شود نا دیگران بر اساس کتاب های متعدد در حوزه  روانشناسی دین را بسنجد:»


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گز و شیرینی سادات دانلود کتاب دینامیک سازه ها چوپرا فارسی همراه حل المسائل کتاب یاس مهربان ابزارآلات ساختمان و کشاورزی نو پدید کسب درآمد ارز دیجیتال شرکت پالایش کود معرفی بهترین پزشکان متخصص و فوق تخصص کشور کتابخانه عمومی فردوسی سنندج درگاه رسمی اطلاع رسانی فعّالیّـت های علمی پژوهشی دکتر رضا دادگر